کد مطلب:140567 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124
مقاله مرحوم صدر قزوینی در حدائق الانس
مرحوم صدر قزوینی در حدائق می نویسد:
حق آنست كه یزید حرم شاه شهیدان را نه از برای رأفت به حرم خود به رسم میهمانی آورد بلكه می خواست تجملات خود را به آن اسیران خسته و مخدرات دلشكسته نشان بدهد و داغی بر بالای داغهای دلشان نهد زیرا هرگاه از ملاحظه ی مهربانی بود چرا در وقت ورود اهل بیت رسالت به حرم حكم كرد سر امام عالم امكان را به درب حرم خود بیاویزند تا آن شكسته دلان سر مطهر آقا را به درب
حرم آویزان ببینند جگرهاشان آب و دلهاشان كباب شود چنانچه علامه در بحار از مناقب و ابومخنف و غیره روایت می كند ان یزید امر بان یصلب الرأس علی باب داره و امر باهل بیت الحسین علیه السلام ان یدخلوا داره یعنی: یزید حكم كرد سر سردار شهیدان را درب حرم آویختند بعد امر كرد اهل بیت سید مظلومان را از خرابه وارد حرم خود نمودند ای شیعه تصور كن ببین چه گذشته بر حال آن اسیران شكسته بال و اطفال خردسال كه سر عزیز پیغمبر را به دار آویخته دیدند هیچ تصور كرده ای كه این سر مطهر را از كجا آویخته بودند مناسب دو موضوع است یكی از محاسن و یكی از گیسوان واویلاه اهل و عیال چون آن سر مقدس را آویخته دیدند چنان صیحه بركشیدند كه زلزله در زمین و زمان افتاد هند از این واقعه آگاه شد روی به مجلس یزید آورد و هی حاسرة سر و پای برهنه به بارگاه آمد و گفت یا یزید ارأس ابن فاطمة بنت رسول الله مصلوب علی فنا بابی ای ظالم این چه بیداد است سر پسر فاطمه دختر رسول الله را بر در حرم من آویخته ای؟
گفت نعم بلی تو چرا سر برهنه به مجلس عام آمدی یزید از جای جست و سر هند را از نامحرم پوشید و گفت فاعولی علیه یا هند و ابكی علی بنت رسول الله صریخة قریش یعنی ای هند بر حسین علیه السلام گریه كن ناله نما كه خوب مردی بود صریخه ی قریش یعنی فریادرس قریش بود و حیف كه ابن زیاد عجله كرد در كشتن حسین علیه السلام ثم ان یزید انزلهم فی داره المخصوص با آن حالت زار اسیران را وارد حرم خاص یزید كردند
حق آنست كه یزید حرم شاه شهیدان را نه از برای رأفت به حرم خود به رسم میهمانی آورد بلكه می خواست تجملات خود را به آن اسیران خسته و مخدرات دلشكسته نشان بدهد و داغی بر بالای داغهای دلشان نهد زیرا هرگاه از ملاحظه ی مهربانی بود چرا در وقت ورود اهل بیت رسالت به حرم حكم كرد سر امام عالم امكان را به درب حرم خود بیاویزند تا آن شكسته دلان سر مطهر آقا را به درب
حرم آویزان ببینند جگرهاشان آب و دلهاشان كباب شود چنانچه علامه در بحار از مناقب و ابومخنف و غیره روایت می كند ان یزید امر بان یصلب الرأس علی باب داره و امر باهل بیت الحسین علیه السلام ان یدخلوا داره یعنی: یزید حكم كرد سر سردار شهیدان را درب حرم آویختند بعد امر كرد اهل بیت سید مظلومان را از خرابه وارد حرم خود نمودند ای شیعه تصور كن ببین چه گذشته بر حال آن اسیران شكسته بال و اطفال خردسال كه سر عزیز پیغمبر را به دار آویخته دیدند هیچ تصور كرده ای كه این سر مطهر را از كجا آویخته بودند مناسب دو موضوع است یكی از محاسن و یكی از گیسوان واویلاه اهل و عیال چون آن سر مقدس را آویخته دیدند چنان صیحه بركشیدند كه زلزله در زمین و زمان افتاد هند از این واقعه آگاه شد روی به مجلس یزید آورد و هی حاسرة سر و پای برهنه به بارگاه آمد و گفت یا یزید ارأس ابن فاطمة بنت رسول الله مصلوب علی فنا بابی ای ظالم این چه بیداد است سر پسر فاطمه دختر رسول الله را بر در حرم من آویخته ای؟
گفت نعم بلی تو چرا سر برهنه به مجلس عام آمدی یزید از جای جست و سر هند را از نامحرم پوشید و گفت فاعولی علیه یا هند و ابكی علی بنت رسول الله صریخة قریش یعنی ای هند بر حسین علیه السلام گریه كن ناله نما كه خوب مردی بود صریخه ی قریش یعنی فریادرس قریش بود و حیف كه ابن زیاد عجله كرد در كشتن حسین علیه السلام ثم ان یزید انزلهم فی داره المخصوص با آن حالت زار اسیران را وارد حرم خاص یزید كردند